غم تنهايی
آدمــها کنــارت هستند . . . تا کـــی؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند ! دلم تنگ است ، نمی دانم ز تنهایی
يلدا ست بگذاريم هر چه تاريکي هست
هرچه سرما و خستگي هست از وجودمان رخت بربندد امشب .....بيداري را پاس داري تا فردايي روشن راهي دراز باقي
از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ، . هر شب مرا با خود میبری وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر
از پیشــت میروند یک روز . . . کدام روز ؟ وقتی کســی جایت آمد !
دوستــت دارند . . . تا چه موقع ؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند !
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه ! نه . . . ! فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام شود. . . و این است بازی باهــم بودن . . .
... پناه آرم كدامین سوی
! پریشان حالم و بی تاب می گریم
... و قلبم بی امان محتاج مهر توست
... نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من
! به دنبال تو همچون كودكی هستم
... و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را
... كه شاید اندكی آرام گیرد دل
دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل
كه بی پروا تلنگر می زند بر من و می گوید به من
نزدیك نزدیكی به دنبال تو می گردم ، به سویت پیش می آیم
!!! چه شیرین است پر از احساس یك خوشبختی نابم
اگه بخواد باهات حرف بزنه خودش میگه...
او همه چیزِ من است حق ندارى اذیتش کنی ...!!!
از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ،
نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.
از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ،
این را هم فراموش میکنم ، جای من در اینجا نیست!
میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی
هرشب مرا به اوج میبری
میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود
ما یکی شده ایم با هم
همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من…
همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی ،
یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست….
دنیای زیبایی که درون آنم
ببین یک دیوانه دائم نگاهش به چشمان توست ، من همانم!
وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر
خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام
Power By:
LoxBlog.Com |